سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که آرزو را دراز کرد ، کردار را نابساز کرد . [نهج البلاغه]
بیستجان لنجان
 
سال روز تخریب حرم ائمه بقیع

بقیع را بهتر بشناسیم

تاریخچه
پیشینه تاریخی بقیع به دوران قبل از اسلام می رسد ولی در کتب تاریخی به روشنی قدمت تاریخی آن مشخص نشده است. بعد از هجرت مسلمانان به مدینه، بقیع تنها قبرستان مسلمانان گردید. مردم مدینه قبل از آمدن مسلمانان به آن جا اجساد مردگان خود را در دو گورستان «بنی حرام» و «بنی سالم» و گاهی نیز در منازل و خانه های شان دفن می کردند و در واقع بقیع اولین مدفن و مزاری است که به دستور پیامبر اسلام صلی الله علیه واله توسط مسلمین صدر اسلام به وجود آمده است.
اولین شخصی که در آنجا به توصیه پیامبر صلی الله علیه واله دفن شد عثمان بن مظعون بود که از دوستان نزدیک پیامبراکرم و امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیهما السلام به شمار می رفت؛ امیرالمومنین علی علیه السلام در سخنانشان او را بسیار یاد می کردند و از روی علاقه شان به او، نام یکی از فرزندان خود را عثمان نهادند. رسول خدا صلی الله علیه واله برخی از شهدای اُحُد و نیز فرزندشان، ابراهیم، را در آنجا دفن کردند و به این ترتیب بر شرافت آن افزودند. بعدها که عثمان پسر عفان در قبرستان یهودی های مدینه به اسم حس کوکب دفن شد، معاویه بقیع را به قدری گسترده ساخت که قبر عثمان در بقیع قرار گیرد.
بقیع هم اینک مدفن 4 امام معصوم، امام حسن مجتبی، امام سجاد، امام باقر و امام صادق علیهم السلام است. همچنین قبراکثر همسران پیامبراکرم و نیز عباس عموی پیامبر و فاطمه بنت اسد، مادرگرانقدرامیر المومنین علی علیه السلام و برخی دیگر از بزرگان در این قبرستان قرار دارد. بقیع قبرستانی است مورد احترام همه فرقه های اسلامی، و اکنون در چند قدمی حرم پیامبر صلی الله علیه واله قرار دارد.ویژگی‌های بقیع

حرم بقیع حالت هشت ضلعی داشته است
ویژگی بعدی، داشتن محراب است و این که حرم، خادمانی نیز داشته است. حرم ائمه ی بقیع مانند سایر حرم ها دارای ضریح، روپوش، چلچراغ، شمعدان و فرش بوده است. ابن جبیر می نویسد: قبرشان بزرگ و از سطح زمین بلندتر و دارای ضریحی از چوب می باشد که بدیع ترین و زیباترین نمونه است از نظر فن و هنر. و نقوشی برجسته از جنس مس بر روی آن ترسیم شده و میخ کوبی هایی به جالب ترین شکل در آن تعبیه شده که نمای آن را زیباتر و جالب تر نموده است.
محمد لبیب مصری که در سال 1327 هـ.ق به مدینه سفر کرده، می نویسد:
«در آن جا گنبدی معروف به «قبة البین» قرار دارد که حجره ای در آن وجود دارد. و ضریح امام حسن در داخل قبه ای است و از فلز ساخته شده است و خطوط فارسی بر آن نقش بسته است. به گمانم از آثار شیعیان باشد.»

ویرانی قبور
وهابیان وپیروان بنی امیه در 8 شوال سال 1343 (هجری قمری) قبور ائمه بقیع را ویران کردند.
تا آن زمان بر روی قبور پیشوایان و سایر بزرگان اسلام که در مدینه مدفون بودند گنبدها و بناهایی قرار داشت. ائمه بقیع در بقعه بزرگی که به‏ طور هشت ضلعی ساخته شده بود و اندرون و گنبد آن سفیدکاری شده بود مدفون بودند. پس از تسلط وهابیان بر مدینه‌ آن‌ها ضمن تخریب قبور آثاری که بر روی قبور قرار داشت را نیز از بین بردند. در جریان این واقعه بارگاه امام حسن مجتبی، امام سجاد، امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهم السلام نیز ویران شد.
این حرکت وهابیان اعتراضاتی در پی داشت. علاوه بر ویرانی قبور امامان شیعه، مزار عبدالله بن عبدالمطلب پدرگرامی و آمنه مادرگرانقدر پیامبر اسلام صلی الله علیه واله عباس عموی پیامبراکرم و اسماعیل از فرزندان امام جعفر صادق علیه السلام نیز به طور کامل ویران شد.
وهابیان از حدود 200 سال پیش به وجود آمدند و بسیاری از مسایل دین اسلام را منکر شدند.

وهابیت و تخریب قبور متبرکه

بیانیه علماى مکه و نجد
علماى مکه در راس آنها، شیخ عبدالقادر شیبى کلیددار خانه کعبه، به دیدن ابن سعود آمدند، ابن سعود سخنانى ایراد کرد و در ضمن آن از دعوت محمد بن عبدالوهاب یاد کرد و اظهار داشت که احکام دینى ما، طبق فقه احمد بن حنبل است، حال اگر این سخنان در نزد شما پذیرفته است، بیایید تا براى عمل کردن به کتاب خدا و سنت خلفاى راشدین با یکدیگر بیعت کنیم. همه با او بیعت کردند.
سپس یکى از علماى مکه، از ابن سعود درخواست کرد که مجلسى ترتیب بدهد تا علماى مکه و نجد در اصول و فروع به مباحثه بپردازند، وى این پیشنهاد را پذیرفت و در روز یازدهم جمادی‌الاولی، پانزده نفر از علماى مکه و هفت نفر از علماى نجد، اجتماع کردند و مدتى باهم بحث کردند و در پایان بیانیه اى از طرف علماى مکه صادر شد، مبنى بر این که در پاره اى از مسایل اصولی، میان علماى مکه و علماى نجد، موافقت گردید، از جمله این که هرکس میان خود و خدا واسطه قرار دهد، کافر است و تا سه بار توبه داده مى شود و اگر توبه نکرد، باید کشته شود. دیگر ساختمان بر روى قبور و چراغ روشن کردن در اطراف قبور و نماز خواندن در کنار آنها حرام است. و نیز اگر کسى خدا را به جاه و مقام کسى بخواند، مرتکب بدعت شده و بدعت در اسلام حرام است. (1)

ویران ساختن مقابر و مشاهد حجاز به دست وهابی‌ها 
وقتى که وهابی‌ها وارد طائف شدند، گنبد مدفن ابن عباس را خراب کردند، چنان که این کار را یکبار دیگر نیز انجام داده بودند و هنگامى که وارد مکه شدند، قبه هاى قبرهاى عبدالمطلب جد پیامبر ـ صلى الله علیه و آله ـ و ابوطالب عموى پیامبر و خدیجه ام المؤمنین (همسر پیامبر) و همچنین بناى زادگاه پیامبر و فاطمه زهرا ـ علیها السلام ـ را با خاک یکسان نمودند.
در جده قبه قبر حوا را ویران ساختند و به طور کلى تمام مقابر و مزارات را در مکه، جده و طائف و نواحى آنها از بین بردند و زمانى هم که مدینه را محاصره کرده بودند، مسجد و مزار حمزه و مقبره شهداى احد را که بیرون شهر بود، خراب کردند.
مرحوم علامه امین مى نویسد:
«و شایع است که آنها گنبد مرقد مطهر نبوى را هم به توپ بستند، اما خود وهابی‌ها منکر چنین چیزى هستند. چون این خبر به گوش ملت ایران رسید، سخت دچار نگرانى شد و علما و بزرگان اجتماع کردند و این پیش آمد را امرى بزرگ تلقى نمودند و ما در دمشق از یکى از علماى بزرگ خراسان و از شهر مقدس مشهد تلگرافى دریافت نمودیم که طى آن حقیقت قضیه را از ما سؤال کرده بودند، سپس دولت ایران گروهى را براى تحقیق به حجاز اعزام داشتند، تا از حقیقت ماجرا دولت خویش را مطلع سازند. (2)
پس از تسلط وهابی‌ها بر مدینه منوره قاضى القضات وهابی‌ها، شیخ عبدالله بن بلیهد در ماه رمضان 1344 از مکه به مدینه آمد و اعلامیه اى صادر نمود و ضمن آن از اهل مدینه سؤال کرد که درباره خراب کردن قبه ها و مزارات چه مى گویند؟ بسیارى از مردم از ترس جوابى ندادند و بعضى از آنان خراب کردن را لازم دانستند و متن سؤال و جواب را منتشر ساخت .
مرحوم علامه سید محسن امین در این باره مى نویسد:
«مقصود شیخ عبدالله از این سؤال استفتاء حقیقى نبود، زیرا وهابی‌ها در وجوب خراب کردن تمام قبه ها و ضریح ها حتى قبه روى قبر پیامبر ـ صلى الله علیه و آله ـ هیچ تردیدى ندارند، این دو قاعده و اساس مذهبشان مى باشد و سؤال مزبور تنها براى تسکین خاطر مردم مدینه بود»‌.
بعد از سؤال مذکور، آنچه در مدینه و اطراف آن گنبد و ضریح و مزار بود، ویران ساختند از جمله گنبدهاى ائمه مدفون در بقیع که عباس عموى پیغمبر ـ صلى الله علیه و آله ـ نیز در آن مدفون بود و دیوارها و صندوق روى قبور، همه را خراب کردند، همچنین گنبدهاى عبدالله پدر پیامبر ـ صلى الله علیه و آله ـ و آمنه مادر آن حضرت و نیز گنبدها و قبور همسران پیامبر ـ صلى الله علیه و آله ـ و گنبد عثمان بن عفان و اسماعیل بن جعفر الصادق علیه السلام و مالک پیشواى مذهب مالکى را ویران ساختند، خلاصه سخن این که در مدینه و اطراف و در ینبع قبرى باقى نگذاشتند» (3) .
باز مى نویسد:
«وهابی‌ها از ترس نتیجه کارشان از خراب کردن گنبد و بارگاه رسول اکرم صلى الله علیه وآله خوددارى کردند و گرنه آنان هیچ قبر و ضریحى را استثناء نکرده اند، بلکه قبر پیامبراکرم از جهت آن که بیشتر مورد احترام و علاقه مردم است، از نظر آنها اولى به خرابى است، اما آنچه که پادشاه سعودى اظهار داشته که «ما قبر پیامبر را محترم مى دانیم » بدون شک چنین کلامى برخلاف عقائد آنهاست و این سخن را جز براى مصلحت و جلوگیرى از تحریک عواطف جهان اسلام، بر ضدشان، نگفته است و اگر از این نظر خاطر جمع مى شدند، حتما قبر پیامبرصلى الله علیه وآله را نیز ویران مى ساختند، بلکه نخست و پیش از سایر مزارات آنجا را خراب مى نمودند.
چون این عمل زشت وهابیان در حجاز و آنچه را که نسبت به قبور ائمه بقیع کرده بودند، به گوش مسلمانان در نقاط مختلف جهان رسید، این جنایت را بزرگ شمردند و در محکومیت آن، تلگراف‌هائى از عراق و ایران و سایر کشورها به ابن سعود مخابره شد و به عنوان اعتراض درس‌ها و نماز جماعت‌ها تعطیل گشت و مجالس سوگوارى تشکیل گردید (4) .
مطلبى که بیشتر موجب نگرانى شد، انتشار این موضوع بود که گنبد روى قبر مطهر پیامبر ـ صلى الله علیه و آله ـ را نیز به گلوله بسته اند (و حتى قبر مقدس را خراب کرده اند) اما بعداً معلوم شد این خبر صحت نداشته خود وهابی‌ها هم آن را انکار کردند»‌.
جابرى انصارى در کتاب «تاریخ اصفهان » در ضمن وقایع سال 1343 هجرى به داستان حمله وهابى به حجاز و ویران ساختن قبور اشاره مى کند و مى نویسد:
«ضریح پولادى که حاج امین السلطنه در سال 1312 هـ . دستور داد در اصفهان دو سالى ساختند، برداشتند (از روى قبور ائمه بقیع) و چون وهابی‌ها خواسته بودند وارد مرقد مقدس ختمى مرتبت شوند، یکى از آنان، این آیه را خوانده بود: «یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوت النبى …» لذا از آن جسارت گذشتند» (5)

بمباران مدینه و انعکاس آن در ایران و سایر ممالک اسلامى
مؤلف کتاب «تاریخ بیست ساله ایران » حسین مکی، زیر عنوان فوق مى نویسد:
«تقریبا در اوایل شهریور 1304 برابر اوایل صفر 1343 در نتیجه محارباتى که بین طائفه وهابی‌ها (ابن السعود ملک نجد و حجاز) که بعدها به نام کشور عربى سعودى موسوم گردید، و صاحب الاحساء و ملک حسین شریف مکه و مدینه روى داد، برخى از شهرهاى مکه و مدینه بمباران گردید و پس از تصرف مدینه شهر مزبور نیز از طرف قواى ابن السعود بمباران شد، بعضى از مقابر صحابه و مساجد و مقابر ائمه شیعه ویران گردید. خبر این بمباران در عالم اسلام و مخصوصاً عالم تشیع صداى عجیبى کرد و عواطف مذهبى مردم را سخت تحریک نمود، از تمام نقاط ایران تلگرافاتى به علماى تهران شد و علماى مرکز نیز جلساتى تشکیل داده و در اطراف این موضوع به مذاکره و بحث پرداختند. سردار سپه نیز در این زمینه بخشنامه زیر را صادر نمود:
«متحد المآل تلگرافى و فورى است. عموم حکام ایالات و ولایات و مامورین دولتی.
به موجب اجبار تلگرافى از طرف طائفه وهابی‌ها اسائه ادب به مدینه منوره شده و مسجد اعظم اسلامى را هدف تیر توپ قرار داده اند. دولت از استماع این فاجعه عظیم بى نهایت مشوش و مشغول تحقیق و تهیه اقدامات مؤثره مى باشد، عجالتاً با توافق نظر آقایان حجج اسلام مرکز تصمیم گرفته شده است که براى ابراز احساسات و عمل به سوگوارى و تعزیه دارى یک روز تمام مملکت تعطیل عمومى شود، لهذا مقرر مى دارم عموم حکام و مأمورین دولتى در قلمرو مأموریت خود به اطلاع آقایان علماى اعلام هر نقطه، به تمام ادارات دولتى و عموم مردم این تصمیم را ابلاغ و روز شنبه شانزدهم صفر را روز تعطیل و عزادارى اعلام نمایند.
ریاست عالیه کل قوا و رئیس الوزراء ـ رضا»‌.
مکى مى افزاید:
«بر اثر تصمیم فوق روز شنبه شانزدهم صفر تعطیل عمومى شد، از طرف دستجات مختلفه تهران مراسم سوگوارى و عزادارى به عمل آمد و بر طبق دعوتى که به عمل آمده بود، در همان روز علما در مسجد سلطانى اجتماع نمودند و دستجات عزادار با حال سوگوارى از کلیه نقاط تهران به طرف مسجد سلطانى عزیمت کرده در آنجا اظهار تأسف و تأثر به عمل آمد و عصر همین روز یک اجتماع چندین ده هزار نفر در خارج دروازه دولت تشکیل گردید و در آنجا خطبا و ناطقین نطق‌هاى آتشین و مهیجى کرده، نسبت به قضایاى مدینه و اهانتى که از طرف وهابی‌ها به گنبد مطهر حضرت رسول به عمل آمده بود، اظهار انزجار و تنفر شد» (6)

وضع قبور ائمه بقیع پیش از ویران شدن
در سفرنامه هاى حج، وضع قبور ائمه بقیع علیهم السلام قبل از ویران شدن به دست وهابی‌ها به تفصیل شرح داده شده و تصاویرى از آنها ارائه گردیده است از جمله این سفرنامه ها، سفرنامه میرزا حسین فراهانى است. وى در سال 1302 قمرى توفیق زیارت حج پیدا کرده و درباره قبور ائمه بقیع چنین نوشته است:
«قبرستان بقیع، قبرستان وسیعى است که در شرقى سور (بارو) مدینه متصل به دروازه سور واقع شده و دور تا دور آن را دیوار سه ذرعى از سنگ و آهک کشیده اند و چهار در دارد دو درب آن از طرف غرب و در کوچه پشت سور است و یک درب طرف جنوب و درب دیگر آن شرقى و طرف حش کوکب است که در کوچه باغهاى بیرون شهر است و از بس در این قبرستان سرهم دفن کرده اند، اغلب قبرستان یک ذرع متجاوز از سطح زمین ارتفاع بهم رسانیده است و در اوقات آمدن حجاج به مدین، همه روزه درهاى این قبرستان تا وقت مغرب باز است و هرکه مى خواهد مى رود و در غیر وقت حج، ظهر روز پنجشنبه باز مى شود و تا نزدیک غروب روز جمعه بعد بسته است مگر آن که کسى بمیرد و آنجا دفن کنند.
چهار نفر از ائمه اثنى عشر ـ صلوات الله علیهم اجمعین ـ در بقعه بزرگى که به طور هشت ضلعى ساخته شده، واقعند و اندرون و گنبد او سفیدکارى است و بناى این بقعه معلوم نیست از که و چه وقت بوده اما محمد على پاشاى مصرى در سنه 1234 به امر سلطان محمود خان عثمانى تعمیر کرده و بعد همه ساله از جانب سلاطین عثمانى این بقعه مبارکه و سایر بقعه جات واقعه در بقیع تعمیر مى شود در وسط این بقعه مبارکه، صندوق بزرگى است از چوب جنگلى خیلى ممتاز و در وسط این صندوق بزرگ دو صندوق چوبى دیگر است و در این دو صندوق پنج نفر مدفونند: امام حسن مجتبی ، حضرت سجاد، حضرت امام محمد باقر و حضرت صادق ـ علیهم السلام ـ است و یکى عباس عم رسول الله ـ صلى الله علیه وآله ـ است که بنى عباس از اولاد اویند و در وسط بقعه متبرکه در طاقنماى غربى مقبره اى است که به دیوار یک طرف او را ضریح آهنى ساخته اند و مى گویند: قبر حضرت فاطمه زهرا ـ علیها السلام ـ است.
چند محل است که مشهور به قبر صدیقة طاهره است: یکى در بقیع در حجره اى که بیت الاحزان مى گویند و به همین ملاحظه اغلب در بیت الاحزان نیز زیارت صدیقه کبرى ـ علیها السلام ـ را مى خوانند و در مقابل همین قبر مبارک، پرده گلابتون دور گنبد آویخته و از گلابتون بیرون آورده اند که: سلطان احمد بن سلطان محمد بن سلطان ابراهیم، (سنه احدى و ثلثین و ماة بعد الالف 1131)» .
مرحوم فراهانى مى افزاید:
«در این بقعه مبارکه دیگر زینتى نیست مگر دو چلچراغ کوچک و چند شمعدان برنز، و فرش زمین بقعه، حصیر است و چهار، پنج نفر متولى و خدام دارد که افبا عَن جفد هستند و مواظبتى ندارند و مقصودشان اخذ تنخواه (پول) از حجاج است.
حجاج اهل تسنن بر سبیل ندرت در این بقعه متبرکه به زیارت مى آیند و براى آنها ممانعتى در زیارت نیست و تنخواهى از آنها گرفته نمى شود. اما حجاج شیعه هیچ یک را بى دادن وجه نمى گذارند داخل بقعه شوند مگر آن که هر دفعه تقریبا از یک قران الى پنج شاهى به خدام بدهند و از این تنخواهى که با این تفصیل از حجاج مى گیرند، باید سهمى به نائب الحرم و سهمى به سید حسن پسر سید مصطفى که مطوف عجم است، برسد و بعد از دادن تنخواه هیچ نوع تقیه در زیارت و نماز نیست و هر زیارتى سراً یا جهراً مى خواهند بکنند آزاد است و ابداً لساناً و یداً صدمه اى به حجاج شیعه نمى رسانند. پشت گنبد ائمه بقیع بقعه کوچکى است که بیت الاحزان حضرت زهرا ـ علیها السلام ـ است »‌.
فراهانی، سپس به تعریف و توصیف قبور بقیع و بناى روى آنها مى پردازد (7) از جمله سفرنامه نویسان حاج فرهاد میرزا است که در سال 1292 قمرى به سفر حج رفته و در سفرنامه خود به نام «هدیه‌ السبیل » مى نویسد:
«از باب جبرئیل درآمده به زیارت ائمه بقیع ـ علیهم السلام ـ مشرف شدم که صندوق ائمه اربعه ـ علیهم السلام ـ در میان صندوق بزرگ است که عباس عم رسول الله ـ صلى الله علیه و آله ـ نیز در آن صندوق است، ولى صندوق ائمه که در میان همان صندوق بزرگ است، مفروز است که دو صندوق است »‌.
مرحوم فرهاد میرزا مى گوید:
«متولى آنجا در ضریح را باز کرده به میان ضریح رفتم و طوافى دور ضریح کردم و طرف پائین پا خیلى تنگ است که میان صندوق و ضریح کمتر از نیم ذرع است که به زحمت مى توان حرکت کرد (8)‌»‌.
مؤلف کتاب «تحفة الحرمین » نائب الصدر شیرازى که در سال 1305 هـ . ق به مسافرت حج تشرف یافته در سفرنامه خود، چنین نوشته است:
«وادى بقیع به دست راست است، مسجد پوشیده اى است مانند اطاق بر سر او نوشته: «هذا مسجد ابى بن کعب و صلى فیه النبى غیر مره » (این مسجد ابى بن کعب است که پیغمبر مکرر در آن نماز گزارد) بقعه ائمه بقیع جناب امام حسن و امام زین العابدین و امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهم السلام در یک ضریح مى باشند. مى گویند: عباس بن عبدالمطلب آنجا مدفون است و آثارى در آن بقعه در پیش روى ائمه به طرف دیوار مانند شاه نشین ضریح و پرده دارد مى گویند جناب صدیقة طاهره ـ س ـ مدفون هستند» (9)‌.
ابراهیم رفعت پاشا که در سال‌هاى 1318 و 1320 و 1321 و 1325 ه ق که در سفر اول به عنوان رئیس نگهبان محمل قافله حجاج مصر و سفرهاى بعدى به عنوان امیرالحاج مصر بوده، براى سفرهاى چهارگانه خود سفرنامه مفصلى به نام «مرآة الحرمین » نوشته است وى در این کتاب ارزشمند وضع قبور اجداد پیامبر و ام المؤمنین خدیجه در مکه و قبور ائمه مدفون در بقیع را قبل از سال 1344 هـ . ق یعنى قبل از خراب کردن وهابی‌ها به تفصیل شرح داده و تصاویرى روشن از آنها ارائه داده است وى وضع قبور بقیع و افراد معروفى که در آن مدفونند از صحابه پیامبر ـ صلى الله علیه و آله ـ و غیر آنان ذکر کرده و گفته است که قبه اهل بیت ـ‌ علیهم السلام ـ (مقصود ائمه مدفون در بقیع) از بقعه هاى دیگر بلندتر است » (10)‌.
رفعت پاشا در ضمن ذکر وضع بقعه ها؛ عکس‌ها و تصاویرى از بقاع بقیع که بقعه و گنبد ائمه از همه آنها مجلل تر و بلندتر است، و از صحن و سراى باشکوه حضرت خدیجه سلام الله علیها در مکه، ارائه کرده است.
خلاصه؛ تا سال 1344 قبل از تسلط وهابی‌ها بر حجاز، قبور مدفون در بقیع و پاره اى قبور دیگر در مکه و مدینه داراى گنبد و بارگاه و فرش و شمعدان و چراغ و قندیل بوده است، بسیارى از کسانى که قبل از این تاریخ آنجا را دیده اند، وضع بنا و دیگر خصوصیات مربوط به مقابر را با ذکر جزئیات و احیاناً با ارائه تصاویرى در گنبد و بارگاه آنها، در سفرنامه هاى خود ذکر کرده اند.
——————————————————————————–
1) تاریخ المملکه‌ العربیه‌ السعودیه‌، ج 2، ص 344.
2) کشف الارتیاب، ص 55.
3) کشف الارتیاب، ص 55.
4) همان مدرک.
5) تاریخ اصفهان، ص 392.
6) حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران، ج 3، ص 365 و 366.
7) سفرنامه فراهانی، ص 281 به بعد.
8) هدیه‌ السبیل، ص 127 به بعد.
9) تحفة الحرمین، ص 227.
10) مرآة الحرمین، ج 1، ص 426، چاپ مصر، 1344ه – 1925م.
مکتب اسلام ـ سال 1379 ـ ش3.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 91/6/6:: 8:39 صبح     |     () نظر
درباره

بیستجان لنجان

وضعیت من در یاهـو
خدادادموذنی بیستگانی
ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن این خاک تشنه بی‌تو به باران نمی‌رسد باغ خزان زده به بهاران نمی‌رسد خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست مولای من بیا که جهان بی‌قرار توست تنها تو منجی بشر و آدمیتی اصلاً تویی که فلسفه‌ی خاتمیتی تو سِرّ سجده‌های ملائک بر آدمی تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی ماتمکده‌ست کعبه‌ی بی‌تو، خلیل عشق چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق با صد هزار جلوه‌ی مشهود می‌رسی با نغمه‌ی الهی داوود می‌رسی موسی شدی و طور به سویت شتافته‌ست نیل است که به شوق تو سینه شکافته‌ست سیمای تو ز یوسف مصری ملیح‌تر همراه تو مسیح و تو از او مسیح‌تر آیات حسن و فضل و کمال تو بی‌حد است خوی و خصال تو همه عین محمد است همراه توست معجزه‌های محمدی داری به روی شانه عبای محمدی مولا بیا به دین بده روح دوباره‌ای با ذوالفقار فتح، شکوه دوباره‌ای برپاست نهروان و جمل‌های دیگری بیت الحرام و لات و هُبَل‌های دیگری هر سنگ را نگاه تو سجّیل می‌کند یا هر پرنده را چو ابابیل می‌کند باز آ که دست ظلم و ستم را قلم کنی باز آ که باز عدل علی را علم کنی باز آ که در مدینه قیامت به‌پا شود صحن و سرای حضرت زهرا بنا شود در چشم تو شکوه الهی خلاصه است صلح و جهاد تو همه عین حماسه است در هر نگات نور خدا موج می‌زند امید سیدالشهدا موج می‌زند آمیزه‌ی صلابت و احساس دیدنی‌ست در قامتت رشادت عباس دیدنی‌ست سمت تو آب‌های روان سجده می‌کنند بر خاک پات مُلک و مکان سجده می‌کنند بی‌انتهاست نامتناهی‌ست علم تو آئینه‌ی علوم الهی‌ست علم تو تا واژه واژه‌ات ملکوت حقایق است در هر نگات جلوه‌ی صد صبح صادق است داری به دوش پرچم باب الحوائجی در دست توست خاتم باب الحوائجی چشم رئوف توست بهشت برین ما نور ولایتت شده حصن حصین ما دلبستگی به رحمت تو در نهاد ماست پلکی بزن، نگاه تو باب المراد ماست شوق تو در هدایت ما بی‌نهایت است چشمان روشن تو چراغ هدایت است برپا شده‌ست در دل عالم چه محشری دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری من تشنه‌ی نگاه توأم أیها العزیز دلتنگ روی ماه توأم أیها العزیز تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری» کی می‌شود نوای «اَنا المَهدی» تو را … از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان «عَجّل عَلی ظُه
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها
آهنگ وبلاگ